آدما به دو دسته تقسیم میشن. دسته اول افرادی که برای رفع نیاز و بعلت گرسنگی غذا میخورند و دسته دوم افرادی که برای لذت و ایجاد حسی خوش غذا میخورند. غذا خوردن برای دسته دوم، رفع تکلیف نیست بلکه علاقه است. قطعا میدونید که من از دسته دوم هستم. از اون دسته آدمایی که ارادت خاصی به غذاها دارند و بهشون عشق میورزند و یکی از بزرگترین لذت های زندگیشون گذراندن لحظات زندگی در کنار خوردنی ها هست! خودم بهش لقب "بخور حرفه ای" رو دادم. خودم رو عرض میکنم.
به نظرم این موضوع ذاتیه. یعنی باید تو ژنت باشه. باید باهاش به دنیا بیای. و من اومدم! من از اون دسته بچه هایی بودم که همه چی رو دوست داشتم و همه چی رو هم با علاقه میخوردم... به جز یک مورد...
به نظرم این موضوع ذاتیه. یعنی باید تو ژنت باشه. باید باهاش به دنیا بیای. و من اومدم! من از اون دسته بچه هایی بودم که همه چی رو دوست داشتم و همه چی رو هم با علاقه میخوردم... به جز یک مورد...
کدو حلوایی!
اولین تجربه من با کدو
حلوایی برمیگرده به یک روز جمعه. کوچولو بودم اما دقیقا یادمه که روز جمعه بود.
مامانی خانم هم مثل همه مادرهای شاغل دیگه، فقط روز جمعه رو واسه نظافت و مرتب
کردن خونه داشت و از صبح تا خود شب گرفتار تمیزکاری بود. و البته من و داداشم هر
دو کمک میکردیم. معمولا ظهر جمعه موقعی که ما دیگه خیلی گرسنه میشدیم، مامانی خانم
به خاطر کار زیاد و عرقی که کرده بود، قبل از اینکه غذا بخوره دوش میگرفت. ولی چون
حمام کردنش از اون حمام کردنهای خیلی طولانی بود، من معمولا میز رو میچیدم و قبل
از اینکه از گرسنگی بمیریم ناهار رو دو تایی میخوردیم. تا آخر عمرم یادم نمیره،
اون روز ناهار خورشت کدو حلوایی داشتیم. من واسه داداشم و خودم نفری یک کاسه خورشت
کشیدم و نشستیم پشت میز و شروع کردیم به خوردن. قاشق اول رو که مزمزه کردم دیدم
این ناهار خیلی خیلی شیرینه. یه جورایی تعجب برانگیزه از بچه ای که کشته مرده شیرینیجاته
بشنوی که غذای شیرین دوست نداره. ولی من واقعا در دوران بچگی نمیتونستم طعم شوری و شیرینی و ترشی
رو همزمان با هم هضم کنم. قاشق دوم رو که خوردم دیدم واقعا برام غیر قابل تحمله.
یه نگاهی به داداشم انداختم دیدم راحت داره ناهارش رو میخوره. خیلی گرسنه بودم ولی
هر جوری با خودم کلنجار میرفتم نمیتونستم خودم رو راضی کنم که قاشق سوم رو هم سمت
دهنم ببرم. از طرفی هم میترسیدم که مامانی خانم از دیدن اینکه من از غذایی که کلی واسه
تهیه اش زحمت کشیده، خوشم نمیاد و نمیخورم ناراحت شه. پس در یک حرکت انتحاری،
خورشت توی کاسه ام رو معدوم کرده و یک دونه سیب از توی یخچال بیرون آوردم. جالبه
بدونید که سیب (حتی تا امروز) هرگز میوه مورد علاقه من نبوده. (که البته اونم یک
داستان دیگه ایه واسه یه روز دیگه!) یعنی دوست دارم ها ولی عاشقش نیستم. من همیشه
سیب خورده و میخورم چون مفیده و نه به این دلیل که از خوردنش لذت میبرم! مایه آبرو
ریزیه که این حرفا رو میزنم ولی شما که غریبه نیستید، واقعیتش اینه که تا وقتی
میوه های دیگه موجود باشه من دستم رو سمت سیب دراز نمیکنم. خلاصه اون روز فقط توی
یخچال سیب داشتیم. یک عالمه سیب. به دلیل گرسنگی زیاد، یک سیب برداشتم و گاز زدم.
در حالی که دستام رو تاب میدادم و سیبه رو تو هوا میرقصوندم، گرفتار جویدنش بودم.
تمام تلاشم رو میکردم که از سیبه لذت ببرم. خلاصه دردسرتون ندم، قورتش دادم و داشتم
سیبه رو سمت دهنم میبردم که گاز دوم رو بزنم ... یهو دیدم یک کرم خیلی گنده دقیقا
همونجایی که گاز قبلی رو زده بودم در حال پیچ و تاب خوردنه! همونجا وسط هال خشکم
زد. با تمام سرعت دویدم سمت آشپزخونه و سیبه رو پرت کردم تو سطل آشغال. اشک تو
چشمام جمع شده بود و به حال زار خودم گریه میکردم. الان که بهش فکر میکنم خنده ام میگیره. ولی آدم وقتی خیلی
کوچولو هست موضوعات کوچیک، ناراحتی های بزرگی براش بوجود میارند. اینقدر حالم بد
شده بود که گریه امونم نمیداد و اون روز تا فرداش هیچی نخوردم. این خاطره تلخی که
از خورشت کدو حلوایی تو ذهنم باقی مونده بود باعث شد که تا زمان جوانی به کدو
حلوایی لب نزنم!
خوشبختانه ذائقه بچه هام از ذائقه
مامانشون فهمیده تر و با کمالات تره و همینطور که در استوری های اینستگرم شاهد
هستید ما انواع خوردنی ها و نوشیدنی های کدو حلوایی رو میخوریم و این روزا جفتشون هر
موقع خوردنی نارنجی رنگی میبینند با علاقه می پرسند: "توش پامکن داره
مامانی؟!"
بین همه غذاهایی که با کدو
حلوایی درست میکنم این پاستای کدو حلوایی از اونهاشه که با علاقه بسیار زیادی
خورده میشه. خودم به خاطر طعم چدار دوستش دارم. بچه هام هم به خاطر طعم پامکن!
کدو حلوایی خرد شده 3 لیوان
پیاز 1 عدد
کره یا روغن 2 ق غ
پودر سیر 1 ق چ
پودر جوز هندی یک چهارم ق چ
شیر یک و نیم لیوان
نمک و فلفل سیاه
پنیر چدار 150 گرم
پاستا 350 گرم
خب پر واضحه که از کدو
حلوایی شروع میکنیم. یا به قول لیانا "پامکن".
شیوه مورد علاقه من برای طبخ
کدو حلوایی، پختنش در فر هست. ولی چون همگان به فر دسترسی ندارند، جهت سهولت کار،
امروز این غذا رو به شیوه ای که روی اجاق پخته میشه آموزش میدم.
کدو رو برش زده و قطعه قطعه
کرده و پوست گرفته و به مرکعب های دو سانتی خرد میکنیم.
کره یا روغن رو درون دیگ
ریخته و کدو ها رو با حرارت کم به مدت 8 دقیقه تفت میدیم.
پیاز رو خرد کرده و اضافه
میکنیم. نیازی نیست با دقت خردش کنید چون بعدا قراره پوره شه.
پودر سیر و نمک و فلفل سیاه
رو اضافه میکنیم. توصیه میکنم که در مصرف نمک قناعت کنید چون پنیر چدار هم خودش
شوره.
جوز هندی رو روش رنده
میکنیم. جوز هندی رو درسته از عطاری بخرید و در هنگام نیاز رنده کنید. رنده کردن
جوز هندی یکی از تفریحات مفرح لیانا به حساب میاد!
با حرارت ملایم 5 دقیقه دیگه
تفتش میدیم. همینطور که مشاهده میکنید تا همین الان هم کدو ها کاملا نرم شدند.
شیر رو اضافه کرده و اجازه
میدیم گرم بشه. نذارید بجوشه چون ممکنه ببره.
وقتی دور مایع شروع کرد به
ایجاد حباب های کوچولو، با کمک استیک بلندر یا گوشت کوب برقی، پوره اش میکنیم.
همچنین میتونید از مخلوط کن برای پوره کردنش استفاده کنید اما دقت کنید که پارچ
مخلوط کن شما برای مواد داغ طراحی شده باشه.
پنیر چدار رو خرد میکنیم.
البته میتونید هم رنده بزنید. ولی من دوست دارم قطعات درشت پنیر توی پاستا حس بشه.
اگر پنیر چدار در دسترس ندارید میتونید از پنیرهای دیگه استفاده کنید. حتی پنیر
خامه ای.
پنیر رو درون سس میریزیم و
هم میزنیم. حرارت سس باعث میشه که پنیر تا حدی ذوب شه. اگر دوست دارید پنیر به طور
کامل با سس مخلوط شه، میتونید قبل از پوره کردن با گوشتکوب برقی پنیر رو اضافه
کنید.
برای این خوراک پاستا شما
میتونید از انواع پاستاها استفاده کنید. و یا برای تنوع هر بار یک مدل پاستا.
پاستا رو درون آب جوش ریخته
و با کمی نمک آبپز میکنیم. تا زمانی که آلدنته شه. آلدنته یعنی دورش نرم باشه ولی مرکزش
اندکی زیر دندون بیاد.
پاستا رو آبکش میکنیم.
حالا سس کدو حلوایی رو درون
دیگ حاوی پاستا میریزیم.
مخلوطش میکنیم تا سطح کل
پاستا با سس کدو حلوایی پوشش داده بشه.
میچشیم و در صورت نیاز
چاشنیش رو تنظیم میکنیم.
من شخصا دوست دارم پاستای
کدو حلوایی رو با ریحان های خانگی و تخمه کدو سرو کنم. بچه ها هم عاشق ترکیب طعمی
این پاستا با تخمه هستند.
این سس بدون وجود خامه، طعمی
کاملا خامه ای داره و فوق العاده لطیفه و همراه بسیار مناسبی برای پاستاست. و نیازی نیست
تشریح کنم که اون تخمه ها حکم فاکتور کرانچ رو در صحنه ایفا کرده و سطح کار رو یکی
دو درجه بالاتر میبرند.
به عنوان فردی که در بچگیش دل
خوشی از کدو حلوایی نداشته باید کتبا اعتراف کنم که: "خوراکهای کدو حلوایی که
توشون شکر ندارن فوق العاده خوشمزه هستند. مخصوصا اگر توش پاستا داشته باشه!"
. والسلام!
Pumpkin pasta
3 cups
cubed pumpkin
1 onion
2
tablespoons butter or oil
1 teaspoon
garlic powder
1/4
teaspoon ground nutmeg
1 and half
cups milk
Salt and
ground black pepper
150 gr
cheddar cheese
350 gr
pasta
In a pot,
melt butter over low heat. Add pumpkin and cook, stirring often for 8 minutes.
Add onion and spices and cook, stirring until softened about 5 minutes.
To the
vegetables, pour in milk, then cook until bubbles show. Transfer to a blender
and puree until smooth. Return to the pot and toss with cheese.
Bring a
large pot of salted water to a boil. Add pasta and cook until al dente, about
10 minutes then drain.
Add pasta
to the pumpkin puree and toss. Adjust seasoning with salt and pepper. Divide between
plates and serve with pumpkin seeds.