کتابی با تعامل دو جانبه


معمولا عرف اینه که میری یه کتاب از کتاب فروشی میخری و دیگه بقیه اش با خودته. اگه کتاب آشپزیه باز عرف اینو میگه که شما از روش آشپزی میکنی و یا خوب در میاد و همه راضین یا بد در میاد و کتاب رو میذاری تو کمد میری سراغ کتاب بعدی ای که به تورت میخوره. این دقیقا اون چیزی بود که من دوست نداشتم اتفاق بیافته و دقیقا هم به همین دلیل اجازه ندادم کتابم بره تو کتاب فروشیها.
نمیدونم شما هم همین حس رو دارید یا نه؟ چه حسی؟ این حس که وقتی یه چیزی درست میکنید که به نظر خودتون خیلی خوشمزه است و همه خوششون میاد و دستورش رو ازتون میگیرن، بعدش منتظرید درستش کنند و بهتون اطلاع بدن نتیجه چقدر خوب بوده و بعد اون حس خیلی خوب بهتون دست میده که حاکی از یه احساس رضایته. یعنی اون حس خوبی که ناشی از حس خوب دیگرانه. یه حس خوبی که فقط دیگران میتونن به شما منتقل کنن. تعامل دو طرفه.
چه فایده ای داشت اگر من کتابی مینوشتم و میدادم دست غریبه هایی که نمیشناختمشون و منو نمیشناختند؟ همون جریان عرف پیش میومد که شما خودتون میموندید و کتابتون. اما الان برای من جریان کاملا فرق میکنه. تک تک افرادی که کتاب رو دریافت کردند این امکان رو داشتند که حس خوب خودشون و اعضای خانواده و اطرافیانشون رو به نویسنده منتقل کنند. حالا من به این میگم موفقیت. حس رضایتمندی. اصلا قابل وصف نیست اون شادی من زمانی که عکس کارهای دیگران رو میبینم یا اینکه وصف خوشحالیشون رو میخونم. این اتفاق برای من سالهاست که داره رخ میده و الان هم در مورد کتابم دقیقا جریان همینه.
یه موردی که خیلی علاقه دارم اتفاق بیافته و محقق هم شده اینه که ارتباط بین من و صاحبان کتاب خرمای شیرین مستقیم باشه. لذا شما کافیه با همون ایمیلی که کتاب رو تهیه کردید مکاتبه داشته باشید. حالا میخواد انتقاد یا پیشنهاد باشه. یا داستان عکس العمل اطرافیانتون از خوردن شیرینی ها یا فرستادن عکس کارهاتون. ایمیل sweetdatebook@gmail.com برای همیشه فعال خواهد بود و شما میتونید تمامی موارد رو با من و آقای شوهر در میون بذارید. کتاب شما توی کمد خاک نخواهد خورد. این کتاب برای استفاده روزانه دوستان خودم نوشته شده و برای استفاده روزانه دوستان من به کار خواهد رفت. انشاء الله!


زمانی که من تصمیم گرفتم نوشتن کتاب رو شروع کنم به اولین موضوعی که فکر کردم این بود که "همه به خرماهایی که من بهشون دسترسی دارم، دسترسی نخواهند داشت". من کتاب رو با همین فرض نوشتم. مثلا من میدونستم در دورترین قاره به ما یعنی آمریکا، خرمای رایج، خرمای ماژول هستش. و استفاده از این نوع خرما برای یه سری دسرها کار ساده ای نیست. قدرت خدا تو بوشهر همه چی گیر میاد. کافیه بگردی. خرمای ماژول یکی از اوناست. درسته که من ترجیح میدم ماژول رو خالی خالی بخورم بس که خوشمزه است؛ ولی میتونم باهاش همه اون دسرها رو هم درست کنم. در مقدمه کتاب توضیح دادم و میدونم امکان پذیره. و اصلا کتاب با همین فرض نوشته شده. اگر شما جایی از دنیا زندگی میکنید که فقط یه مدل خرما پیدا میشه؛ با همون یه مدل خرما هم میتونید شیرینی های کتاب رو درست کنید.
فهرست شیرینی های کتاب خرمای شیرین در صفحه هجده و نوزده کتاب قرار داره. یعنی قبل از اون همه اش مقدمه است. و در مقدمه توضیح داده شده که از چه نوع خرماهایی استفاده شده و اندازه گیری ها به چه شکله و اگر شما میخواید چیزی رو جایگزین کنید باید چیکار کنید.
پس خدمت تمام دوستانی که نگرانی داشتند عرض میکنیم که : "جای نگرانی نیست."
نکته بعدی که زیاد در موردش سوال پرسیده میشه جوش شیرینه. من کتاب رو با فرض اینکه ایرانیان با مصرف جوش شیرین به راحتی کنار نمیان نوشتم. پس باز هم اطمینان میدم که جای نگرانی نیست و شما اصلا نیازی ندارید که جوش شیرین بخرید یا اصلا به جوش شیرین فکر کنید.



در دنیایی که آدم به نزدیک ترین عزیزش هم نمیتونه اعتماد کنه؛ من دوستانی دارم که با محبت فراوان و اعتماد کامل و طیب خاطر کتاب رو اینترنتی پیش خرید کرده و از طریق پست دریافت کردند که این اعتماد برای من ارزشش بی نهایت بالاست. من وظیفه خودم میدونم که به طور خصوصی به سوالات تک تک دارندگان کتاب خرمای شیرین پاسخ بدم و صد البته اون حس خوب بهم منتقل بشه.


Print Friendly and PDF