وردة البهجة


اين يك مدل بيسكويت الجزايريه. WardatEl-Bahja وردة البهجة . تونس، مراكش و الجزاير به دليل نزديكي به فرهنگ فرانسوي؛ شيرينيهاشون هم تِم فرانسوي دارن. شيرينيهاي خيلي شيكي رو ميشه بين شيرينيهاي سنتي اين كشورها پيدا كرد كه فوق العاده مجلسي هستن.

اين بيسكويت از دو خمير درست شده. يكي خمير بيسكويت زيري كه تشكيل شده از فندق و بادام. و بيسكويت بالایي كه يه مدل بيسكويت كره ايه. كامل موارد رو توضيح ميدم كه ايشالا بتونيد بدون مشكل تهيه اش كنيد چون خيلي نماي جالبي، هم از دور و هم از نزديك خواهد داشت.

براي بيسكويت زيرين:

كره 40 گرم

پودر بادام سه چهارم ليوان

پودر فندق سه چهارم ليوان

وانيل 1 ق چ

زرده تخم مرغ 1 عدد

پودر قند 2 ق غ

براي بيسكويت بالايي:

آرد 1 ليوان

كره 40 گرم

وانيل نصف ق چ

گلاب ربع ليوان

پودر قند 1 ق غ

رنگ مجاز خوراكي

براي تزئين:

مرواريد خوراكي

سفيده تخم مرغ 1 عدد





فندق و بادام رو من پوست نگرفتم. هر دو هم شور بودن. بيسكويتها توي رسپيشون معمولا كمي نمك داره. پودر مغزهايي كه من استفاده كردم شور بودن پس ديگه از نمك استفاده نكردم. مغزها رو توي آسياب ميريزيم و پودر ميكنيم. با پوست پودرش كردم كه رنگ بيسكويتم تيره بشه و بعد بهتر خودش رو نشون بده. بايد كره رو حتما ذوب كنيم. وانيل و زرده تخم مرغ رو هم اضافه كرده و خميري ميكنيم.






همينطور كه ميبينيد خمير چسبناكي بدست مياد. نگران نباشيد بعد كه رفت توي يخچال سفت ميشه. اگه هم احيانا خميرتون زيادي سفت شد بايد بهش كمي گلاب اضافه كنيد. بعد به شكل يك ديسك توي پلاستيك گذاشته و توي يخچال قرار ميديم. اين رسپي ميگه خمير بايد يك شب توي يخچال بمونه. ولي من يه عالمه رسپي ديگه دارم كه هيچ كدوم نياز به استراحت ندارن. پس سه-چهار ساعت بيشتر به خميرم استراحت ندادم.


حالا براي بيسكويت كره اي... آرد سفيد رو با كره اي كه قطعه قطعه كرديم و وانيل و پودر قند, با نوك انگشتان مخلوط ميكنيم. تا به كيفيت خورده بيسكويت برسه. بعد كم كم گلاب رو اضافه ميكنيم تا زماني كه خمير لطيفي بدست بياد. حواستون باشه كه زياد شل نشه چون قراره قالب بزنیم. اگه هم سفت بود يك قاشق گلاب اضافه كنيد.


اين قالبهاي دِيزي Daisy هديه پريس جونمه كه واسه اين بيسكويتها افتتاحشون كردم. خيلي نازن. اگه از اين قالبها نداريد ميتونيد از قالبهاي گلهاي ديگه استفاده كنيد.






حالا خميرتون رو به چند قسمت تقسيم كنيد. رنگهاي ويلتونتون رو جلوتون بچينيد. سعي كنيد از رنگهاي هماهنگ و ملايم استفاده كنيد. با نوك خلال دندون روي يه تيكه خمير رنگ بذاريد.






و شروع به ورزدادن كنيد. اولش اين شكلي ميشه كه فكر ميكنيد خرابش كرديد. ولي نگران نباشيد و ادامه بديد.






آهان! اين چيزيه كه ما ميخواستيم. ميبينيد كه رنگها رو زياد پر رنگ نگرفتم. اينجوري نماش بهتر خواهد بود.






همه خمير رو كه رنگ كرديد... سطح رو كمي آرد بپاشيد و با يه وردنه كوچولو خمير رو باز كنيد. تقريبا 3 ميل خوبه






بعد با قالبهاي خوشگلمون قالبش ميزنيم.






و اضافي خمير رو برميداريم و به قالب چند ضربه ميزنيم تا از خمير جدا شه.






به همين شكل همه خميرتون رو قالب بزنيد.






و بذاريد كمي خودشون رو بگيرن که بشه جابجاشون کرد.


كل اين كارها ... اگه بخوايد با ظرافت كار كنيد؛  سه چهار ساعت وقتتون رو ميگيره.




خمير بيسكويت پاييني رو از يخچال بيرون آورده و سطح رو كمي آرد پاشيده و به ضخامت يك بند انگشت باز ميكنيم.






با يه دونه ليوان يا قالب بيسكويت خمير رو قالب ميزنيم. ولي حتما سایز دايره رو با ابعاد گلها تنظيم كنيد كه زيادي بزرگ يا كوچيك نشن.






بيسكويتها رو روي كاغذ روغني توي سيني با فاصله ميچينيم. و روشون با برس سفيده تخم مرغ ميماليم كه گلها بهشو بچسبن






حالا از بزرگترين سايز گلهامون شروع ميكنيم. باز روي هر گل رو هم سفيده ميماليم






و به همين ترتيب سايزهاي كوچيكتر گل رو البته با رنگهاي مختلف روي قبليها ميچينيم.






من خودم معتقدم كه بهتره يه مقدار از خمير رو هم رنگ نكنيم چون تركيب سفيد با همه رنگها خوشگل ميشه.






حالا وسط گل آخري رو يه دونه مرواريد خوراكي ميذاريم و فشار میدیم که پرس شه.






 اگه از اين مرواريد هاي خوراكي نداريد ميتونيد از نقلهاي رنگي استفاده كنيد. نقلها رو هم كه توي آجيل فروشي ها ميتونيد پيدا كنيد. فقط حواستون باشه كه نوعيش باشه كه زود ذوب نميشه. من دو مدل نقل دارم يكيش مقاومتش در برابر حرارت خيلي خوبه و اصلا ذوب نميشه. از قبل چند تاش رو توي فر بذاريد و تستش كنيد. اگه هم نقل پيدا نكرديد (كه ميكنيد) ميتونيد يه مقدار از خمير رو گلوله كنيد و بذاريد وسط گل كوچيكه






بعد ميذاريمش توي فر 350 درجه فارنهايت 180 سانتيگراد به مدت 10 دقيقه.






نكته اينكه... بيسكويت كره اي كمي پف ميكنه پس گلهاتون كمي بزرگتر ميشن. ولي بيسكويت فندقي-بادامي پف نميكنه و كمي هم پهن ميشه. در حد يكي-دو ميل البته. دليلش هم اينه كه آرد توش نداره و فندق و بادام چون چرب هستن باعث ميشه كه كمي پهن شه.






وقتي كه سرد شد توي ظرف سرو ميچينيم.






اين بيسكويتها طعم خوبي دارن. بيسكويت زيرين كمي نرم و پوكه و بيسكويت بالايي ترد و شكننده است.






رسپي اصلي ميگه كه در آخر يك قاشق عسل و يك قاشق گلاب رو بجوشونيد و بعد با برس روي گلها بماليد. ولي به نظر من لازم نبود.






اين بيسكويتها شيرينیش كمه پس بهتره شكرش رو بيشتر كنيد يا اينكه در آخر، اون شربت رو حتما بهش بديد.





و اکنون به گزارش تصويري از نمايشگاه گل و گياه توجه كنيد:












اين بيسكويتها چون خيلي شيكن هم ميتونن واسه مراسم و مهموني ها سرو شن هم ميتونن هديه داده بشن. كافيه توي كيسه هاي كوچولو بذاريد و با ربانهايي همرنگ با گلها بسته بنديشون كنيد. بعدشم توي يه جعبه خوشگل بچينيدشون و به اونهايي كه دوستشون داريد هديه بديد.




-------------------------------------------------------------------------------------------------



خب.... راستش یه مشکلی پیش اومده. من روزی که تصمیم گرفتم رسپیهام رو روی اینترنت بذارم اصلا فکر نمیکردم یه روزی اینطوری بشه. با خودم گفتم من که دارم کار میکنم؛ بذار مصورش کنم و بذارمش روی اینترنت که دیگه مجبور نباشم هی واسه ملت رسپی بنویسم. (به این نکته بسیار مهم توجه داشته باشید که "نوشتن" با "تایپ کردن" خیلی فرق میکنه. من حاضرم صد صفحه تایپ کنم ولی حاضر نیستم واسه یک خط به انگشتان مبارک زحمت بدم!) یه دلیل دیگه اش هم اینه که باز به همون دلیلی که نمیخوام مدیون انگشتان مبارک باشم، هرگز به خودم زحمت نمیدم غذاها یا شیرینیهایی رو که درست میکنم رو روی کاغذ بیارم. نتیجه اش اینه که هفته بعدش کل ماجرا یادم رفته و اگه کسی بپرسه " اون رو چطوری درست کرده بودی؟" میگم : " کدوم؟ من؟ یادم نیست والا!". آره دیگه هم پیریه... هم تنبلی... هم....

ما یه وبلاگ درست کردیم و به خیال خودمون مشکلات حل شد... نگو برعکس! والا من آدرس وبلاگ رو فقط به تعداد انگشت شماری از دوستام دادم. تازه خیلی از دوستام هستن که هنوز بی اطلاعن ( حالا بگذریم که آقای شوهر آدرس وبلاگ خانمش رو همون شب اولی به تمام آدرس بوکش ایمیل کرد و به تمام افراد توی فون بوکش اس ام اس زد! بچه شدیدا مشوق خانمشه!!!!) تعداد خوانندگان که کم باشه هیچ مشکلی پیش نمیاد و آدم راحت از پس کارا برمیاد. (منم از اون دسته افرادیم که لذت میبره وارد یه جایی که میشه، سکوت مطلق باشه و صدای دلنواز جیر جیرکها به گوش برسه!!! بخوانید: شدیدا تنبلم و اسم مسئولیت که میاد خودمو توی صدتا سوراخ قایم میکنم یه وقت کسی از من نخواد به تن مبارک فشاری وارد کنم!) ولی الان دیگه اینجوری نیست و تعداد زیاد شده و دوستان از بس که محبت دارن تعداد کامنتها(توی همه پستهای وبلاگ)روزانه فوق العاده زیاده و هر روز هم (به طور محسوسی) داره زیادتر میشه. راستش رو بخواید از توان من خارجه که این همه رو سریع جواب بدم. حتما خودتون متوجه شدید که خیلی از سوالهاتون رو بچه ها دارن زحمت میکشن و پاسخ میدن. من همینجا از تلاشهای خالصانه شون کمال تشکر و قدردانی رو دارم.

خب حالا اون مشکلی که اون اول گفتم پیش اومده چی بوده؟ مامانی خانم (که من بیشتر از هرکسی تو دنیا ازش حساب میبرم!) از طریق همراه اولشون وبلاگ رو هر روز چک میکنن. ایشون کامنتها رو هم مطالعه میفرمایند. تا اینجای کار مشکلی مشاهده نمیشه. ولی ... مشکل از وقتی شروع شد که من دیگه وقت نمیکردم کامنت ها رو چک کنم و مامانی خانم تلفنی اولتیماتوم دادن که : " چرا جواب مردم رو نمیدی؟ مگه مردم مسخره تو هستن. چرا نمیری سوالهاشون رو جواب بدی؟" ...من کاملا صادقانه:" وقت نمیشه. خیلی زیاده"...

راست میگه والا. بعد از دو سه روز که صرفا به دلیل بیماری کامنت نخونده بودم. رفتم دیدم کلی ناله و زجه و اشک و آه جگرسوز و.... توی کامنتهاست. فقط چون دوستان خیلی مؤدبن کسی ناسزا نگفته بود! منم از اون دسته موجوداتیم که سریع اشکم سرازیر میشه و افسردگی میگیرم. نتیجه اینکه به نظر خودم همه مون زندگی خیلی بهتر و شیرینتری خواهیم داشت اگه اصلا وبلاگی نباشه که بعدش بخواد "کامنت بی پاسخی" برای این وبلاگ کذایی باشه!

من میتونم "هر روز" آپدیت کنم ولی نمیتونم هر روز اینهمه کامنت جواب بدم. دوستان دارن تمام تلاششون رو میکنن که فشارها کم شه. خودتون شاهدید .... ولی خب...

تعطیلش نمیکنیم نه! ولی فقط "روزهای فرد" پست جدید خواهیم داشت. تا ببینیم خدا چی میخواد.


واقعا شرمنده ام و متشکرم از همکاریتون.
Print Friendly and PDF