بیسکویت پازلی یا پازل بیسکویتی؟!


امشب شب تولد یاس کوچولوه به همین مناسبت من شخصیت مورد علاقه اش رو روی بیسکویت به شکل پازل منتقل کردم. خیلی دوست داشتم هر سال مثل سال اول تولدش یه بیسکویت واسه اش درست کنم چون مامانیش از دیدنشون ذوق میکنه (ما مامان ها بیشتر از خود بچه ها ذوق میکنیم!) البته میدونم الان که پریس داره این متن رو میخونه علاوه بر سورپرایز شدن عصبانی هم شده! حق هم داره یعنی خداییش هم من الان شرایطم مال کار هنری انجام دادن نیست. از هر سمت خونه یه صدای گریه یا جیغ یا نق نق و غرغری به گوش میرسه! ولی خوشبختانه این بیسکویتها اذیتم نکردن و بچه های خوبی بودن.
از پریس پرسیدم که شخصیت کارتونی مورد علاقه یاس چیه و اون گفت peppa pig من با وجود اینکه ید طولایی در تماشای کارتون دارم؛ این یکی رو نمیشناختم پس گوگلش کردم و دیدم یه خوک کوچولوی صورتی با نمکه. پریس میگه الان پپا پیگ حکم تامس رو برای یاس داره. البته مهدی الان دیگه عشقش به تامس کم شده و در حال حاضر به حروف الفبای فارسی عشق میورزه! و لِگو! میلیون ها و میلیون ها لگوی مینیاتوری!


چون میدونم که بچه ها توی این سن علاقه زیادی به پازل پیدا میکنند به ذهنم رسید که بیسکویتها رو به شکل پازل براش درست کنم که اگه نخوردشون حداقل باهاشون حسابی بازی کنه!
مهدی و یاس عین هم هستند. حدودا 99 درصد مواقع! اینه که حدس زدم از دیدن پازل های خوردنی خوشحال شه.
هر چند که ممکنه یه گاز بیشتر نزنه.

با استفاده از قالب بیسکویت پازلی خمیر رو قالب زدم.
بیسکویت شوگر کوکی هستش. چندین رسپی برای شوگر کوکی توی سایت موجوده یکیش رو انتخاب کنید. مثلا این.



قبلا در مبحث بیسکویت ها به این نکته اشاره کردم که زمانی که دو تکه بیسکویت برش خورده رو کنار هم قرار بدیم بعدا در حین پخت به هم خواهند چسبید. پس همینطور که در تصویر مشاهده میکنید من لبه های بیسکویتها رو برش زدم و اون قسمتهایی که نیاز بود رو با تکه دیگه ای از خمیر پر کردم و بعد بیسکویتها رو پختم و بیسکویتها  درزشون الان مشخصه اما کاملا یک تکه هستند. اون درزش هم بعدا هنگام تزئین پوشش داده خواهد شد.

همه رو هم کنار هم قالب زدم چون قالب پازل من یه کم کج و کوله است و زاویه هاش دقیق نیست. اینطوری بعدا بهتر کنار هم چفت میشن.



نمیخواستم از رویال آیسینگ استفاده کنم چون بنا به تجربه سالیانی که دارم در این موقع از سال رویال آیسینگ با توجه به رطوبت هوا حدودا یک تا دو ماه خشک شدنش طول میکشه!!!

نمیخواستم هم فوندانت باشه چون برای بچه ها که بیسکویت رو یادگاری نگه نمیدارن و حتما علاقه دارن گازش بزنن فوندانت خیلی شیرینه. (نمونه کار تزیین بیسکویت با فوندانت)

پس رفتم سراغ مارزیپان. و مارزیپان درست کردم. ولی بعد پشیمون شدم گفتم شاید بچه طعم شکلات رو به طعم بادام ترجیح بده. پس مارزیپان رو بسته بندی کردم گذاشتم توی یخچال واسه یه پروژه دیگه و رفتم شکلات سفید خریدم.

مطابق دستور مادلینگ چاکلت یا خمیر تزئینی شکلاتی درست کردم.
این چون با شکلات خالص درست میشه طعمش کاملا بچه پسنده.
البته مهدی شکلات تلخ رو ترجیح میده! پس بچه داریم تا بچه!
اینی که توی تصویر مشاهده میکنید مرحله قبل از ورز دادنه.


خمیر رو خیلی نازک با وردنه پهن کردم و با قالب پازل قالب زدم.



بهتره که تا بیسکویتها در حال پخت هستند خمیر شکلاتی رو قالب بزنیم و بعد که بیسکویتها رو از فر بیرون آوردیم تا سرد نشدند خمیر رو روش قرار بدیم.

البته خمیر شکلاتی خودش خاصیتش اینه که به خوبی در هر شرایط و دمایی به بیسکویت میچسبه و نیاز به ماده خاصی به عنوان چسب نداره. کار باهاش خیلی راحت هست و به خوبی فرم میگیره. و درز هاش هم با حرارت دست محو میشه.

من به لحاظ رعایت تدابیر امنیتی دو ست بیسکویت پازلی درست کردم که یه وقت توسط مهدی تصاحب نشن! چون مهدی هنوز یه حس انحصارطلبی خاصی داره که اقتضای سنشه!
مهدی حدود نیم ساعت گرفتار بازی کردن و چیدن پازل های بیسکویتیش بود.
من از این لذتی که میبره خیلی خوشم میاد. همیشه همینطور بوده و هست یعنی ذوق خاصی میکنه.
بعدشم رفتیم بیرون از خونه و وقتی برگشتیم دوباره گرفتار بازی با پازل ها شد.
 و بعد از کسب اجازه از مامانش دو تاشون رو هم خورد! بچه بسیار مودبیه! اکثر اوقات!!!



پس خمیر شکلاتی قالب زده شده رو روی بیسکویتها قرار میدیم و با دست فشارش میدیم تا بچسبه. همینطور که گفتم جنس خمیر طوری هست که راحت خود به خود به بیسکویت میچسبه.



همه رو قطعات پازل رو به همین ترتیب آماده کردم.
از قبل هم یک جعبه براش گرفته بودم.

باز برای اینکه مهدی صاحبشون نشه بیسکویتها رو توی جعبه گذاشتم و به جای یخچال توی کابینت گذاشتم.

آقای شوهر آهسته بهم متذکر شد که عمرا مهدی اجازه نخواهد داد که اینا به دست یاس برسه و باید عینش رو براش درست کنی. من چون میدونستم مهدی من رو مجبور خواهد کرد که چندین و چند پازل با چندین و چند طرح درست کنم تصمیم گرفتم زمان هایی رو برای تزیین بیسکویتها اختصاص بدم که مهدی مدرسه باشه و لیانا هم خواب. که خب زمان بسیار محدودی میشد چون لیانا هم عین داداشش از خواب خوشش نمیاد.

همون شب مهدی اومد سراغم که: مامانی اون یکی پازل ها رو کجا گذاشتی؟بده می خوام با اونها هم بازی کنم.
گفتم: مامان الان دستم بنده و باید نی نی رو بخوابونم بذار برای فردا.
دیدم صداش از توی آشپزخونه بلند شد که: پس کجاست؟ من همه یخچال رو گشتم نیست!
غش کرده بودم از خنده. یه نگاهی به آقای شوهر که در حال خندیدن بود انداختم و گفتم: احتمالا همونی بشه که گفتی.

خلاصه جای بیسکویتها توی کابینت امن باقی موند!



یه طرح ساده مناسب سن یاس انتخاب کردم.
چون طرح های شلوغ بچه کوچیک رو عصبی میکنن و از تنهایی درست کردن پازل لذت نخواهد برد.

دیدن یک پازل بزرگ شلوغ همیشه برای مهدی در سن سه سالگی جذاب بود منتها چون نمیتونست به راحتی درستشون کنه عصبی میشد و شروع میکرد به بهونه گیری.

پس من به عنوان یک مادر با تجربه (!) به جای انتخاب یک طرح شلوغ و رنگ رنگی و جذاب که فقط ظاهرش آدم رو جذب میکنه و نهایتا برای پریس دردسر به دنبال داشت؛ یه طرح ساده اما رنگی رو انتخاب کردم!



البته اینم بگم که با انتخاب کردن خمیر شکلاتی به جای خمیر فوندانت من برای خودم شر ساختم چون خمیر شکلاتی به دلیل وجود کره شکلات میزان چربیش زیاده و نقاشی روش سخته. ولی من با آگاهی از این موضوع ترجیح دادم طعم رو فدا نکنم.




دیگه هر موقع که فرصت پیدا شد کمیش رو انجام دادم و در چهار مرحله چند دقیقه ای (!) تمامش کردم. (نه که چند سالی گذشته، من یادم رفته بود که انجام کار هنری با وجود نوزاد در خانه مصداق بارز "کار با اعمال شاقه" است! یعنی دیگه توبه! آخه آدم دق مرگ میشه. یه نقاشی ده دقیقه ای رو باید توی چهار روز انجام بدی؟! ظلمه والا! البته من پوستم خیلی کلفته باز فرداش رفتم سراغ تزیین یه بیسکویت دیگه! بعدش توبه؟ نه!)





به طور اتفاقی توی یه فروشگاه لوازم خرازی یه روبان پپا پیگ پیدا کردم که به حدی ذوق کرده بودم که خودم از کارم خنده ام گرفته بود. خلاصه از روبانه برای تزئین جعبه استفاده کردم.






دور و روی جعبه رو خوشگل کردم.






موقعی که داشتم این عکس ها رو میگرفتم یهو دلم واسه مهدی سوخت! آخه بچه ام از همون کوچیکیش اینطوری بود که یه مدل خاصی ذوق و هیجانش رو نشون میده و اینقدر خوشحالیش رو بلند و با سر و صدا و پر انرژی ابراز میکنه که آدم تحت تاثیر قرار میگیره!
ولی خب نمیشد. اینا اگه دست مهدی افتاد دیگه از دستش خارج نمیشه!



این هم از داستان پازل بیسکویتی یا بیسکویت پازلی.

خیلی ساده است و میتونید به سادگی اجراش کنید و با طرح های مختلف کوچولوهاتون رو خوشحال کنید.




امیدوارم که یاس هم از بیسکویتهاش خوشحال شه و حسابی باهاشون بازی کنه و یه گازی هم بزنه!




داشتم عکسها رو برای نوشتن این پست آماده میکردم که مهدی سر رسید و مانیتور رو نگاه کرد و گفت: مامانی اینا کجا هستند؟ بیارشون میخوام باهاشون بازی کنم!
من به زور جلوی خنده ام رو گفتم و گفتم: مامان اینا بیسکویتهای یاس هستن.
گفت: یعنی دبی؟ اینا الان اینجاست یا دبی؟
هیچی دیگه من الان صد دردصد اطمینان ندارم که بتونم هدیه یاس رو سالم به دستش برسونم!



پارسال این بیسکویتهای میمونی رو واسه پریس پست کردم و با اون ویبره ای که توی فرایند پست انجام میشه (!) پودرش دست پریس رسید. من معمولا بیسکویتهام سالم پست میشدند ولی همیشه دونه دونه توی پلاستیک بسته بندی میکردم و جای تکون خوردن نداشتن. میمونها رو همینطوری توی جعبه چیده بودم که تجربه ناموفقی شد. لذا درس عبرتی بود که دیگه هرگز اینکار رو تکرار نکنم. منتها الان دوست دارم یاس جعبه رو همین مدلی دریافت کنه و تا بازش کرد با این پازله مواجه بشه. حالا تو فکرم که چطوری بسته بندیش کنم که سالم برسه. هنوزم پستش نکردم و در حال تفکر به سر میبرم! احتمالا روش "بابل رپ بذارم". نمیدونم باید با آقای شوهر مشورت کنم اون تجربه ارسالش بیشتر از منه!

تولد یاس کوچولو مبارک باشه و انشالا امسال خانم تر و صبورتر از سال پیش باشه و به مامانیش بیشتر اجازه فعالیت هنری بده!



پی.اس. راستی فراموش نکنید که در قرعه کشی ای که به مناسبت آغاز امامت امام زمان در اینستگرم برگزار میشه شرکت کنید. شاید شما برنده یک نسخه از کتاب خرمای شیرین باشید.



Print Friendly and PDF