وقتی بچه بهت میگه:
"مامان من پیتزا میخوام." منظورش این نیست که نیم ساعت خمیر رو آماده
کنی و دو ساعت بذاری ور بیاد و نیم ساعت بپزه. "وقتی بچه میگه: "مامان
من پیتزا میخوام." منظورش سه ساعت بعد نیست. منظورش اینه که همین الان پیتزا
میخواد وگرنه مغزت رو تلیت میکنه.
پس زمانی که اندکی فرصت
باشه؛ من این خمیر پیتزای ده دقیقه ای رو آماده میکنم.
اما زمانی که همون اندک فرصت
نیز موجود نباشد من این پیتزای آنی رو آماده میکنم.
اصلاح میکنم : مهدی خودش این
پیتزا رو آماده میکنه. وا مصیبتا!
این خمیر پیتزا نیست. برای
همین هم نیازی به ور اومدن نداره.
پارسال تو یه هفته شلوغ و پر
دردسر که تمام شبهاش پشت سر هم تقاضای پیتزا از آقا داشتم؛ به ذهنم رسید از خمیر
این بیسکویت سیری که مورد علاقه اش هم هست استفاده کنم. امتحان کردم و به شکل
عجیبی مقبول آقا واقع شد. و باید روی این موضوع تاکید کنم که مهدی هر چیزی رو هم
نمیپسنده و ناز و اداش زیاده! خیلی هم زیاده!
خلاصه از اون شب به بعد،
دیگه من هر موقع که مهدی میگه: "مامان من پیتزا میخوام." در عرض یک
دقیقه خمیر رو آماده میکنم و میدم دستش و اون خودش پیتزا رو آماده میکنه.
بخوانید: مامانی باید سه
ساعت وایسه کابینتهای کثیف شده رو تمیز کنه!
ولی حداقلش اینه که شامش رو
تمام و کمال میخوره و حتی یک اسلایس هم به خواهر یا باباش نمیده!
و این برای من یک موفقیت به
حساب میاد.
از لحظه ای که میگه
"پیتزا" ... در یک دقیقه خمیرش آماده است و پختنش هم حدودا ده دقیقه یه ربع طول میکشه. تو این فرصت در عرض پنج تا ده دقیقه هم سسش رو آماده میکنم.
با شلوغ بازی و هنرنمایی های
خودش در حین تهیه پیتزا، سر جمع از "ایده تا اجرا" کمتر از 20 دقیقه هست
که چون خودش درگیر تهیه خمیر و سس و چیدمان هست؛ سر دل من غر نمیزنه!
منم فقط به شستن کابینتها و
ظرفها مشغول میشم.
همه راضی!
به سادگی هر چه تمام تر، مواد
رو میریزم توی بلندر و چند پالس میزنم و خلاص.
برای یک پیتزا من یک برابر
رسپی رو درست میکنم. و دقیقا هم مطابق با رسپی عمل میکنم.
شما هم همین کار رو بکنید.
دقیقا مطابق با رسپی.
حالا روی سینی یه کاغذ روغنی
قرار مدیم و کاغذ رو کمی چرب میکنم.
خمیر رو روش قرار میدم.
یه ذره خمیر رو با دست پهن
میکنم.
روی خمیر چند قطره روغن زیتون
میپاشم.
و با دست خمیر رو به شکل
خمیر پیتزا فرم میدم.
حاشیه های خمیر رو عمدا کمی
کلفت تر میگیرم.
ولی مهدی که میخواد پیتزا
درست کنه؛ هر مدلی که دلش میخواد خمیر رو شکل میده! هر بار هم به یک شکل.
دقیقا مثل زمانی که قرار بود
بیسکویت رو درست کنم؛ فر رو همون اول کار روشن میکنم پس تا الان باید فر گرم شده
باشه. سینی رو توی فر میذارم. تا زمانی که روی نون قدری طلایی بشه.
زمان پخت بستگی
به ضخامت نون داره. معمولا مهدی نون رو بسیار نازک پهن میکنه و قطر نون اینقدر کم
هست که زمان پختش میشه ده دقیقه. ولی خودم به این شکل درستش میکنم و خمیر رو زیاد پهن نمیکنم پس قطور تره و زمان پخت حدودا 15 دقیقه میشه. ولی باید حتما کنار فر باشیم و مرتب چکش کنیم. توجه
داشته باشید که قرار نیست این خمیر تبدیل به بیسکویت بشه و نباید ترد بشه. پس همین
که دیگه خمیر خام نباشه و کمی پخته باشه کافیه.
تو این ده پونزده دقیقه ای
که نون پیتزا داره میپزه؛ سس رو هم آماده میکنم. اینی که توی تصویر میبینید سس مرغ
هست. ولی سس گوشت هم خیلی سریع آماده میشه. و سس پستو حتی از اونها هم سریع تره. و
همه شون هم مقبول مهدی واقع میشن.
سینی رو از فر بیرون میارم و
مهدی سس و پنیر پیتزا رو روی پیتزا میریزه و فقط به اندازه ای که پنیر قدری ذوب
بشه سینی رو مجددا توی فر قرار میدیم.
این مرحله نهاییش فقط به
اندازه ای هست که پنیر کمی ذوب شه و عملا کمتر از یک دقیقه طول میکشه.
مهدی تو این شش سال کاملا در
آشپزی تبحر پیدا کرده و خودش همه کارها رو انجام میده. حتی گذاشتن سینی در فر و
بیرون آوردنش (البته با دستکش مخصوص فر). و خوشبختانه چیزی که خودش درست کنه رو
بسیار عالی و بی نقص میدونه و کامل میخوردش. که خب برای بچه ای که بسیار بد غذاست
این عالیه.
البته این "پیتزای مهدی"
رو من برای شما به این شکل درست کردم چون میدونستم که قطعا خیلی های دیگه هم مثل
من توی خونه، بچه بد ادای بد غذا دارند و این پیتزا به دردشون خواهد خورد! وگرنه توی
خونه ما این من نیستم که پیتزاها رو درست میکنه. یعنی مهدی اجازه اش رو بهم
نمیده!!!
این که میبینید من یه گاز
ازش زدم هم صرفا به دلیل عکاسی بوده وگرنه مهدی اجازه نمیده کسی پیتزاش رو بخوره.
در واقع فقط به خاطر شما بوده که اجازه داده!
بعد هم گفت: "اصلا بذار
با دست خودم عکس بگیریم"!
و این صحنه رو برای عکاسی
خلق کرد!!!
و این هم تصور یک برش پیزای گاز
شده توسط مهدی در دست مهدی.
یعنی کچاپ خوردنش منو کشته.
نمیدونم چرا بچه ها تا این حد به کچاپ علاقه دارند.
من خودم بدون کچاپ دوستش
دارم. و بدون پنیر پیتزا. و ... بدون سس گوشت یا سس مرغ. واقعیتش رو بخواید من
عاشق این نونش هستم. معمولا هم دو برابر رسپی رو درست میکنم. نیمی از خمیر رو میدم
به مهدی که باهاش پیتزا درست کنه. بقیه خمیر رو هم بیسکویت سیر درست میکنم و در
کنارش هم یه سوپ آماده میکنم برای لیانا و آقای شوهر. خودم هم گاهی یه دونه از
بیسکویت ها رو میخورم.
چون مامان هم دل داره خب!
تصاویر کاملا گویاست. کیفیت
این نون با کیفیت نون پیتزا کاملا متفاوته. اما ... برای زمانی که اصلا فرصت
ندارید و دلتون میخواد یه پیتزای خونگی بخورید چیز خیلی خوبیه. بسیار سریع و ساده
و بی دردسر. این که بعد از یک سال کسب تجربه پستش کردم دلیلش اینه که نمیتونستم
تصمیم بگیرم که اصلا پستش بکنم یا نه. آخه یه شیوه تقلبی من درآوردی هست که من
برای راضی کردن بچه خودم خلق کردم. ولی دیگه نهایتا گفتم احتمالا به درد دیگران هم
خواهد خورد. خیلی کار راه بندازه.
و خوشمزه.
کپی برداری از مطلب مجاز نمیباشد. لطفا به همین صفحه لینک دهید. متشکرم