عشق من به جمبو
در حديه كه همين كه فصلش ميشه هر روز صبح جمبو جمع ميكنم و با بچه ها ميخوريم تا
پايان وقت اداري. جمبو اينقدرها طرفدار نداره فقط ماها مث ديوونه ها كله مون تو
كيسه جمبو و دونه دونه پشت سر هم ميندازيم بالا!
پارسال متاسفانه
فصل جمبو كاملا خورد توي ماه رمضون. يعني بدجور تو خماريش مونديم. امسال هم فصلش
كه شد ماه رمضون بود و با بچه ها با حسرت به دونه هاي درشت جمبو اي كه روي زمين
افتاده بود خيره ميشديم و از كنارشون رد ميشديم. حتي يكبار يه دونه خيلي درشتش رو
برداشتم كه بعد از افطار بخورم. و ...بعد از سه روز يادم افتاد هنوز نخوردمش! روزه
كه هستي دل و دماغ خوردن هيچي رو نداري! يعني من كه ندارم.
خلاصه ... به
محض اينكه ماه رمضون تموم شد مث عقده اي ها افتاديم به جون جمبوها!
دو سال پيش من يه بستني جمبوي خيلي خوشمزه درست كردم.
از اون بستني
هاي اساسي.
اينبار ولي يه
ورژن بستني يخيش رو واسه خودم و مهدي درست كردم كه واقعا حال داد.
اين جمبوه چون
قبلا توضيح دادم ديگه تكرارش نميكنم.
تكنيكش همونه.
فريز ميكنيم و
بلند ميكنيم.
و در كمتر از يك
دقيقه شكل ميگيره.
اگر جمبو خورده
باشيد متوجه هستيد كه بافتش چطوريه. همين بافت خاصي كه داره باعث ميشه كه بستنيش
خوب فرم بگيره.
خيلي چسبيد.
خيلي خيلي چسبيد.
اگر جايي زندگي
ميكنيد كه جمبو گير مياد سعي كنيد با ديد باز بهش نگاه كنيد. خيلي ها خيلي جاهاي
دنيا هستند كه آرزو ميكنند بتونند يه دونه اش رو امتحان كنن.
دهنم آب افتاد
برم چندتا جمبو بزنم تو رگ!