خاكشير يخي


كوچيك كه بودم يكي از معظلات زندگي من خاكشير بود! آخه من كه مال اين دوره نيستم ننه جون... دوران ما خاكشير مث الان نبود. دوران ما خاكشير رو كه ميخريدي بايد ميريختيش تو سيني اول شخم ميزدي كه سنگ و كولاخش جدا شه بعد پاكش ميكردي بعد ميرفتي تو حياط در مسير باد مي ايستادي و كاه و پوشالش رو ميگرفتي. بعد تاااااااازه ريگ شور ميكردي. و چون ماماني خانم من به سه بار و چهار بار ريگ شور كردن قانع نبود بايد تا خود شب از اين پارچ به اون پارچ خاكشير جابجا و ميكردي و ريگ شور ميكردي و آخرشم مهر تاييد از مامان نميگرفتي و مجددا خودش گرفتار خاكشيره ميشد!

عمرا اگر اغراق كرده باشم! يا مث هميشه بايد بگم: شايد چون بچه اي فجايع زندگيت فجيع تر هستند؟!

ماجراي من و خاكشير ماجراي يه آدم ديابتي و انسولينه. منتها زبون ماماني خانم مو در آورده از بس كه گفته: يه كم خاكشير بخور بچه!
تنبلم ديگه. سخته. زجر داره. حوصله ميخواد.
يه مدت (يه چند هفته اي) در دوران دبيرستان به اين نتيجه رسيدم كه براي اينكه ماماني خانم رو از خودم راضي نگه دارم بيام يه تشت خاكشير ريگ شور كنم و بعد بريزمش توي بطريهاي دو ليتري آب و عرق. (آخه من به دليل گرمي بسيار زيادي كه دارم هميشه آب آشاميدني روزانه ام تركيبي از عرقيات خنك و آبه. آب خالص نميخورم.) آقا ما اين خبط رو مرتكب شديم. تا دو روز اول هم خوب بود ها... امان از روز سوم!
ميگن زندگي كن و عبرت بگير! و من خوب عبرت گرفتم! خوووووووب!
آقا از روز سوم به بعد اين آبي كه ما ميخورديم يه جوري بود. هفته اول ... هفته دوم... ديگه هفته سوم به يقين رسيدم كه دارم (گلاب به روتون روم به ديوار) فاضلاب ميخورم!
تجربه به سختي به من ثابت كرد كه خاكشير بعد از سه روز توي آب موندن گند ميكنه! مخصوصا زماني كه شش تا بطري دو ليتري پر از خاكشير توي يخچال گذاشته باشي واسه آذوقه عمرت!
هيچي ديگه ابداع افتخار آميزم در نطفه خفه شد رفت پي كارش. اين بود تا چندين ماه بعد كه ماماني خانم يك شيوه جديد پيش پاي من گذاشتند. من كه حافظه ام خوب نيست يادم نيست از كي ياد گرفته بودند منتها هر كي بوده روحش شاد كه روان ما رو جلا داد.
بعد من ميگم تنبلم شما ميگيد نيستي!
راه حل معظل بزرگ ريگ شور كردن روزانه خاكشير اين بود كه خاكشير رو فريز كنيم.
و به اين ترتيب بيگاري هاي روزانه تابستاني من به پايان رسيد! يوپييييييييييييييي!



الان رو نبينيد كه خاكشير ميخري ميريزي تو آب... ( به قول ننه) آبش زلاله مث اشك چشم!
حقيقتا صنعت و تكنولوژي ايران تو اين چند دهه پيشرفت كرده! يه دوراني بود كه از 24 ساعت روز 12 ساعتش رو بايد مينشستي پاتو دراز ميكردي سيني دست ميگرفتي و نخود لوبيا پاك ميكردي! از اون واويلاتر خاكشير و تخم شربتي!



امروزه ديگه خاكشير درست كردن نه فرايند شخم زني داره نه سنگ شويي! منتهااااااااااا... من هنوز همون آدم تنبلي هستم كه بودم. فقط همين شيوه خاكشير يخي واسه من يكي جوابگوست و بس!



خاكشير رو آماده ميكنيم. اندكي آب توش ميريزيم. و به همين شكل و بسيار متراكم ميريزيمش توي قالبهاي يخ و ميذاريم فريزر.
بعد كه يخ زدند از قالب خارج كرده توي زيپ لاك نگهداري ميكنيم.
زمان نياز كافيه مقداري آب و شكر و گلاب (يا ساير عرقيات) رو توي يك ليوان بندازيم و چند "حبه!" خاكشير. و زندگي شيرين ميشود.



عكسي كه ميبينيد يكي از كشفيات موفق زندگي من بوده!

قالب يخ گيتاري!


در عرض يك ساعت خاكشيرها آماده هستند. تعداد زيادي ازش رو آماده كرده و نگهداري ميكنم.



چون قيافه اش خوشگله كافيه يكيش رو تو دست بگيرم و بگم : "مهدي"



و بچه اي كه هيچ چيز جذبش نميكنه به عشق "آهنگ قهوه اي" بدو بدو مياد تو آشپزخونه! (اين اسم رو خودش انتخاب كرده)



شده كه روزي دو تا آهنگ قهوه اي هم خورده باشه. و به اين ترتيب من تبديل به يكي از خوشبخت ترين مادران شدم. آخه نميدونيد بچه چقدر در طول هفته از دل درد و كمردرد به خودش ميپيچه تا طفلي بعد از چند روز اجابت مزاج داشته باشه. بعضي روزا به زور جلوي خودم رو ميگيرم كه اشك نريزم.



با شادي فراوان دسته گيتار رو ميگيره و شروع ميكنه به هم زدن تا زماني كه خاكشير يخيه كاملا ذوب شه.
بعد دسته اش رو ميده به من و ميگه: "تمام شد ماماني بشورش!"



من نميدونم كي چي بلده و كي چي بلد نيست منتها چون قرار گذاشتيم كه يه سري موارد رو به شيوه اي كه خودم انجام ميدم به شما هم توضيح بدم. از اين مدل پستها آماده كرده و خواهم كرد.


براي استفاده بهتر از كارگاه آشپزسازي لطفا مبحث سوالات متداول را به صورت كامل مطالعه بفرماييد
Print Friendly and PDF