شریکاند



یه سال ماه رمضون بعد از ظهرها کارم این بود که بشینم مستند Madhur Jaffrey's Flavours of India رو نگاه کنم. من به فرهنگ و سنن و غذاهای هندی علاقه دارم. واسه همین این مستند رو خیلی دوست دارم. در این سریال Madhur Jaffrey با سفر به ایالتهای مختلف هندوستان، ما رو با غذاهای مختلف هندی آشنا میکنه. این مستند در سال 1995 تهیه شده و غذاهای مختلف هندی توش آموزش داده میشه. امسال یه روز نزدیک غروب ... به یاد شریکاند افتادم. دی وی دی هام رو پیدا کردم و توی قسمت "گجرات" دوباره شیریخاند رو نگاه کردم و تا افطار بشه یه ورژنش رو درست کردم.
شریکاند Shrikhand یکی از غذاها و یا دسرهای هندیه که در غرب هند، مخصوصا گجرات رواج داره. شریکاند از ترکیب ماست چکیده با میوه و زعفران و هل و شکر درست میشه. شریکاند به عنوان ساید-دیش به همراه نان khaaja poori و یا به عنوان دسر سرو میشه. ویکیپدیا میگه ورژنی از shrikhand که با انبه ترکیب و توی بلندر ریخته شه Amrakhand نامیده میشه.

انبه 1 عدد
شکر 1 ق غ
پسته ربع لیوان
بادام ربع لیوان
عسل 1 ق غ
ماست 500 گرم
شکر 2 ق غ
هل و زعفران




با ماست شروع میکنیم. یعنی باید ماست چکیده درست کنیم. قبلا آموزش دادم.
میزان هل و زعفران رو نگفتم چون مقدارش اختیاریه. هر چقدر دوست دارید بریزید. هرچی بیشتر بهتر!




شکر رو هم اضافه کرده. همش میزنیم و با سلفون میپوشونیم و میذاریم توی یخچال برای حداقل 2 ساعت. یا یک شب.





پسته و بادام (من شور استفاده کردم چون خوشمزه تر میشه) رو روی یه فویل توی سینی فر قرار میدیم. روش عسل میریزیم. همش میزنیم تا همه مغزها با عسل کاور شه. میذاریم توی تستر به مدت 7 دقیقه یا فر 180 درجه به مدت 15 دقیقه یا تا زمانی که تست شه. بعد میذاریم سرد که شد خوردش میکنیم. تیکه ها باید بزرگ باشن.





حالا دیگه زعفران توی ماست حل شده و رگه های زیبای زرد توش دیده میشه. شکر با ماست کاملا مخلوط شده و باعث شده که یه سس زعفرونی خوشرنگ و خوشمزه بوجود بیاد. همش میزنیم و باز میذاریمش توی یخچال و به ادامه کار میپردازیم.





انبه رو اسلایس میکنیم و با یک قاشق شکر روی حرارت ملایم گریلش میکنیم تا رنگ کاورش طلایی شده و بافتش کاراملی شه.




اگه فصل انبه نیست میتونید از کنسروش استفاده کنید. البته اگه گیر بیاد!





بعد از اینکه سرد شد با چاقو خوردش میکنیم. مغزها و انبه کاراملایز شده رو به سس ماست اضافه میکینم.





روش پودر پسته میپاشیم و سرو میکنیم. دسر بسیار بسیار خوش طعمیه. و هر کسی که مثل من روزش بدون "لاسی انبه" شب نمیشه ، قطعا معتاد شریکاند خواهد شد.
امروز عصر هم دوباره ازش درست کردم. شدیدا خوشمزه است.



==========================================


زلزله دیروز مردم رو به خیابونا کشونده بوده...بعضا با سر و پای لخت.
زمین یه حرکت رفت و برگشت تمیزی رو به مدت 10 ثانیه واسه خودش انجام داد.
از اونجایی که من همه چیزم باید با آدمای دیگه فرق کنه... نشته بودم رو تخت و ناهار میخوردم.
حالا یه ابهام بوجود میاد..."چرا رو تخت ناهار میخوری بچه؟" ... ( این سوالیه که آقای شوهر هر بار که مچم رو میگره ازم میپرسه. آخه بعضی وقتها ساعت 5 ناهار میخورم!)
من دوست ندارم تنها و تو سکوت غذا بخورم...آدم خیالات برش میداره و ذهنش هزار جا میره. همیشه هم که ناهار رو تو خونه تنها هستم. پس با "فتافیت" ناهار میخورم ....یعنی میخوردم ...تا قبل از اینکه باز پارازیتیش کنن....حالا که دیگه تلویزیونی در کار نیست که تو ناهار خوردن همراهم باشه... با لپ تاپم ناهار میخورم! بشقاب و چنگال و لیوانم رو برمیدارم و میرم روی تخت کنار لپ تاپم میشینم و ناهارم رو نوش جان میکنم.
پس دوباره بر میگردیم سر اون جمله که :
روی تخت نشسته بودم...تکیه داده بودم...پاهام رو دراز کرده بودم...لپ تاپم رو پام بود... بشقابم تو دست چپم...دوغ روی گل میز سمت راستم ...و چنگال در دست راست...
داشتم در مورد جدید ترین شیوه های روتوش عکس عروس مطالعه میکردم....حالا اینکه یاد گرفتن آخرین تکنیکهای روتوش کردن عکس عروس نه به درد دنیام میخوره نه آخرتم، دیگه بماند...هیچ توجیهی براش ندارم. من آدم عجیب غریبیم...اوقات فراغتم (یعنی اون یه ربعی که دارم برای ناهار خوردن به بطالت میگذرونم) رو اینطوری پر میکنم!
یه تیکه سیب زمینی خوردم...احساس کردم زمین داره حرکت میکنه....چون تکیه داده بودم و پام رو هم دراز کرده بودم و جهت نشستنم دقیقا با جهت حرکت زمین یکی بود، رفت و برگشت منظم و آروم زمین رو به وضوح درک میکردم....یه تیکه هویج خوردم...زمین هنوز داشت من رو جلو و عقب میبرد...یه مقدار ریحون... همسایه ها با جیغ و داد داشتن بچه هاشون رو از آپارتمان خارج میکردن...دو قلپ دوغ....بعد دیگه زمین وایساد...و یه گاز گوجه فرنگی.
من مایه افتخار مامانم هستم.
و همینطور سندیکای تنبلهای کره زمین!


Print Friendly and PDF