کیک بارباپاپا

222222222

مهدی یکی دو سال اخیر به شدت علاقمند به بارباپاپا شده بود و از پارسال تا الان میگفت: "میخوام کیک 8 سالگیم کیک بارباپاپا باشه". و شد. اما توسط خودش!

اگر خاطرتون باشه من مهدی رو از کیک تولد چهار سالگیش به بعد، در تزئین کیکها مشارکت میدادم. چون خیلی خوشحالش میکرد. این بچه اصلا در حدی عاشق شیرینی پزیه که پختن شیرینی رو بیشتر از خوردنش دوست داره. تو این مورد به یه نفری رفته!

امسال پیش خودم فکر کردم مهدی که تسلط خوبی روی کارها داره بذار بهش اجازه بدم کل کیک تولد هشت سالگیش رو خودش تزئین کنه. خوب هم از آب در اومد. البته با نظارت صد درصدی مامانش اجراش کرد. صد که نه البته. میشه گفت 80 چون باید لیانا رو هم راضی میکردم که چرا اون کیک رو تزئین نمیکنه! زندگی ای دارم من با این دو تا وروجک!


IMG-7770

این شد که لیانا هم در تمام مراحل مشارکت داشت.

چون خودم و بچه هام رو خوب میشناسم، یک روز رو به طور کامل به فوندانت اختصاص دادیم.

مطابق دستور فوندانت رو تهيه ميكنيم. 

یا اینکه فوندانت مارشملو و یا فوندانت باترکریم

و البته میتونید فوندانت رو آماده از فروشگاههای لوازم قنادی تهیه کنید.



جمله "مامان خمیر رو بده من ورز بدم". به نظر جمله ساده ای به نظر میرسه، اما پشت این جمله تمیز کردن کابینتها نهفته است!

منتها چاره چیه. مجبورشون میکنم دستهاشون رو بشورن و خشک کنن و گرفتار شن.

بعدشم من باید گرفتار تمیزکاری شم!


IMG-7775

و در مرحله بعد، تخته کار رو با پودر نشاسته پوشش داده و بچه ها با وردنه هاشون می افتند در وقت خمیر.
البته در حالت نرمال نیازی به اینهمه نشاسته نیست. ولی ما در حالت نرمال قرار نداشتیم. شرایط ما فوق اضطراری به حساب میومد. هر چند که نتیجه کار زیاد هم بد نشد. تو این یه مورد با همدیگه با مهربونی برخورد کردند و سر هم جیغ نکشیدند!


IMG-7776

من با استفاده از پلیت کف یکی از "قالب های با کف متحرک" تارت، فوندانت رو با چاقو برش زدم.

شما میتونید با مقوا شابلن دایره درست کنید و روی فوندانت قرار داده و با چاقو فوندانت رو ببرید. صفحه های پلکسی که قبلا در موردشون توضیح دادم هم گزینه خوبی هستند.


IMG-7780

فوندانت رو روی بلیت قرار دادم و گذاشتمش کنار تا فرداش که سطحش خشک تر بشه و بشه راحت تر روش نقاشی کشید.

و اضافات فوندانت رو نصف کردم و دادم دست بچه هایی که اخماشون تو هم بود که چرا نتونستند به اندازه کافی با وردنه و خمیر بازی کنند!


Untitled-1

این گزارش تصویری ای هست از آنچه در این مرحله بر ما گذشت!

اینقدری که مهدی و لیانا عاشق کار کردن با خمیر و وردنه هستند، میشه به راحتی روشون واسه راه اندازی یک نانوایی حساب باز کرد!

شما فقط ببینید با چه دقتی در دو جهت خمیر رو حرکت داده و پهن میکنند! در این گونه شرایط من اصلا وارد صحنه نمیشم و فقط یه گوشه میشینم و مواظبم از حد خودشون تجاوز کنن و با هم دعواشون نشه و آموزش ماموزشی در کار نیست. البته وظیفه خطیر پاشیدن نشاسته و عکاسی کردن رو بر عهده داشتم!

اُه، راستی اینم بگم که لیانا خیلی ناراحت بود که نمیتونه به خوبی داداشی خمیر رو به شکل دایره پهن کنه و به شدت ابراز ناراحتی میکرد ولی من کلی تشویقش کردم که شکل خمیرش عالیه.

آخه بچه درک نمیکنه که داداشش پنج سال ازش بزرگ تره و تجربه خیلی بیشتری داره. البته اینم بگم لیانا در کارها دقت بیشتری نشون میده و مطمئنم سریع پیشرفت میکنه.


Untitled-2

خب این فرداشه. روز نقاشی.
سطح فوندات قدری خشک تر شده و میشه راحت روش نقاشی کرد.
تو یکی دو سال اخیر یکی از علایق مهدی کشیدن نقاشی بارباپاپا هست و تمامی خانواده و دوستانش. اسم همه شون رو هم بلده و میدونه کی چیکار میکنه و به چی علاقه داره. با وجودی که من خوره کارتون بوده و هستم، اسامی خانواده بارباپاپا رو بلد نبوده و نیستم!
بگذریم، مهدی همیشه با آب و تاب نقاشی هاش رو به همه اقوامش نشون میده و کلی هم در موردش داستان سرایی میکنه. برای کیکش مطمئن بودم که خودش میتونه مثل همیشه ذهنی یه طرح بکشه. ولی چون بچه خودم رو میشناسم پیشبینی میکردم که یک دایره به قطر 23 سانت برای مهدی و نقاشیهاش کم خواهد بود. آخه معمولا وقتی نقاشی خانواده بارباپاپا رو روی یک برگه آچهار شروع میکنه، وقتی تمام میشه میبینی که سه تا برگه آچهار به هم چسبونده شده! اینه که خودم سه تا طرح مختلف رو پرینت گرفتم و یه طرح جدید از خانواده بارباپاپا ایجاد کردم که بارباپاپا و بارباماما کیک تولد در دست دارند و بچه ها هم کادوی تولد. بعد بریدمش و به این ترتیب واسه مهدی شابلون درست کردم که بتونه نقاشی رو توی یک دایره 23 سانتی جا بده. فقط دورتا دور طرح ها رو با ماژیک خوراکی کشید و طرح رو روی فوندانت منتقل کرد. مهدی نقاشیش خیلی خوبه. هرچند که خودش ترجیح میداد همه رو بدون شابلون نقاشی کنه منتها چون توجیهش کردم که ممکنه نهایتا نتونه همه بارباها رو توی یک کیک جا کنه، این شیوه رو پذیرفت.
شما شخصیت مهدی رو هنوز به درستی نمیشناسید. این بچه فیلمیه واسه خودش. فقط ژست هنریش جلو دوربین رو داشته باشید!!! من به زور جلو خنده ام رو گرفته بودم. تازه اصرار داشت که ازم فیلم بگیر. ولی چون من باید لیانا رو هم کنترل میکردم زیر بارش نرفتم.



Untitled-3

لیانا خیلی براش مهم بود که به همه ثابت کنه که تولد خودشه و این کیک خودشه. و حتما باید خودش کیکش رو تزئین کنه.
مهدی هم روی کیکش حساس بود (یعنی روی همه چیز زندگیش خیلی حساسه!) و اصلا دوست نداشت لیانا به نقاشیش نزدیک شه. اینم که توی تصویر میبینید الان لیانا رفته پشت رول نشسته واسه خاطر اینه که مهدی رفته بود دستش رو بشوره! وگرنه لیانا رو خفه میکرد و من رو هم به قتل میرسوند.
اینکه من میگم بایستی لیانا رو کنترل میکردم منظورم همینه. من واسه لیانا با همون فوندانتی که باقی مونده بود و خودشون پهنش کرده بودند، سرگرمی ایجاد کردم. برشش زدم و سه تا باربا کشیدم و خلاصه تمام مدتی که مهدی داشت نقاشی میکشید لیانا هم گرفتار نقاشی خودش بود. و من باید مراقب میبودم که با هم دعواشون نشه. آخه نمیدونم دقت کردید، مثلا بچه ها همزمان به رنگ زرد نیاز پیدا میکنند و بعدش همزمان به رنگ سبز و بعدش همزمان ...
یک مورد دیگه که مهم بود واسه لیانا چک بشه نریختن آب رنگی لیوانش روی فوندانت مهدی بود و همچنین رنگ نکردن میز و در و دیوار.
لیانا الان یک سال هست که تو تحریمه. بچه پارسال دیوار و فرش و میز و کابینت رو نقاشی کرد و من استفاده از مداد شمعی و ماژیک و گواش و آبرنگ و خودکار رو براش ممنوع کردم. من با مهدی از بچگیش حسابی کار کردم و خیلی برای شکوفایی استعداد نقاشیش وقت گذاشتم. ولی لیانا رو اصلا. البته اون علاقه بی اندازه زیادی که مهدی به نقاشی نشون میده رو لیانا اصلا نداره. مهدی هنوزم هر روز کلی نقاشی میکشه ولی لیانا زیاد طرف مداد رنگیهاش نمیره.
باید اعتراف کنم با وجودی که لیانا در کل زندگیش فقط سه بار اجازه داشته با آبرنگ کار کنه، طفلی دقت خوبی توی نقاشی نشون داد و نکاتی رو که من به مهدی تذکر میدادم رو اون خودکار اجرا میکرد و تلاش میکرد از خط بیرون نزنه. یه جورایی دلم واسه اش سوخت. احتمالا امسال بهش اجازه بدم با بقیه ابزارها هم کار کنه. اول باید ببینم چقدر جنبه داره!



Untitled-4

مهدی استعداد خوبی در نقاشی داره ولی ذاتا بچه کم حوصله ایه و همه چیز باید سریع انجام شه. اولش خیلی خوب شروع میکنه ولی بعد دیگه میخواد تند تند تمامش کنه.

خنده تون میگیره اگر بدونید توی این یک ساعتی که نقاشی میکرد من چند بار این جمله ها رو تکرار کردم:

"مامان جان فرصت زیاده"

"مامان جان عجله نکن"

"مامان جان با دقت نقاشی کن"

"مامان جان از خط بیرون نزن"

"مامان جان با خواهرت مهربان باش"

در حدی بود که لیانا هم این جملات رو واسه اش تکرار میکرد و بعد دعواشون میشد!!!

الان توی این نقاشی هر آنچه که با دقت و ظرافت رنگامیزی شده من بالا سرش ایستاده بودم و اونم کله مبارک رو چسبونده بوده به طرح و با حساسیت رنگ میکرده، هر آنچه هم تند تند رنگ شده و از خط بیرون زده مربوط هست به زمانی که من میرفتم قلم مو های لیانا رو بشورم یا گرفتار پاک کردن رنگهایی که لیانا روی میز کشیده بودم یا داشتم به لیانا تذکر میدادم که نباید همه رنگها رو تو هم قاطی کنه.

عجیبه که یک نفر توانایی این رو داره که عالی نقاشی بکشه اما فقط و فقط زمانی که بهش بگن عالی نقاشی بکش!!! خب آخه بچه به کجا چنین شتابان؟ پیاده شو با هم بریم!



IMG-7790

خب این هم طرح تکمیلی خانواده بارباپاپا که دارن تولد هشت سالگی مهدی رو جشن میگیرن.

مهدی در حین نقاشی بهم گفت که تصمیم گرفته یک شمع "ایت" به مناسبت هشت سالگیش روی کیکی که دست بارباپاپا و بارباماما هست بکشه. من گفتم: "چه ایده خوبی پس میخوای یک عدد هشت بکشی؟" گفت: "هشت نه مامان. ایت".

و ایت کشید. من بودم هشت میکشیدم. ولی خب کیک من که نیست. کیک خودشه.

این نقاشی رو مهدی با ماژیک مخصوص خوراکی و همچنین قلم موی ظریف شماره یک و رنگ مخصوص خوراکی کشیده. این رنگ ها رنگ ژلی هستند و رنگها با آب رقیق نشدند به همین دلیل هست که طرح نهایی مثل نقاشی با گواش دیده میشه. و البته نقاشی کردن با رنگ به این غلیظی برای بچه ها راحت تره. یک بار که قلم مو رو روی فوندانت بکشی کل طرحت رنگ شده!



IMG-7791

خب معرفی میکنم:
بارباپاپا (صورتی رنگ و پدر خانواده)، بارباماما (سیاه رنگ و مادر خانواده)، باربابل (بنفش رنگ و عاشق زیبایی)، باربالالا (سبز رنگ و عاشق موسیقی)، باربالیب (نارنجی رنگ و عاشق مطالعه)، باربازو (زرد رنگ و عاشق طبیعت)، باربابراوو (قرمز رنگ و عاشق ورزش)، باربابرات (آبی رنگ و عاشق علم) و باربابو (سیاه رنگ و پشمالو و عاشق نقاشی).

این عکس رو مهدی خودش گرفته. البته یک عالمه عکس دیگه هم گرفته ولی من حوصله آپلود رو نداشتم! اگه تو این سالها همراه من بودید خاطرتون هست که مهدی از کودکی عکسهای خوبی از غذاها میگرفت. بذارید یه چیز خیلی جالب بهتون بگم که جرات ندارم جلوی مهدی بگمش: لیانا از پارسال استعداد فوق العاده ای در عکاسی از غذاها نوشن داده. یادم باشه چند تا از عکسهاش رو توی اینستگرام استوری کنم. لطفا کسی اینو به مهدی نگه وگرنه من رو دار میزنه. اگه کسی بهش گفت هم من انکار میکنم!



Untitled-5

و بالاخره روز تولد.

نقاشی بعد از یک روز کاملا خشک شده. برای کیک بیس من کیک اسفنجی ویکتوریا رو انتخاب کردم. این کیک به اندازه ای آسون هست که بچه ها هم بتونن از پسش بر بیان. همچنین بافت اسفنجی و لطیفی داره و وقتی انگشتت رو روش قرار میدی و برمیداری مثل اسفنج برمیگرده سر جاش.

من دو برابر رسپی کیک اسفنجی ویکتوریا رو برای اینکار در نظر گرفتم و ما کیک رو در سه قالب پختیم.

برای کرمش هم کرم خامه ای ماسکارپونه رو درست کردیم که مقاومت خوبی در برابر گرما داره و طعمش عالیه. کم شیرین و خوشمزه.

ابتدا کیک رو لایه بندی کردیم و به کمک کاردک یه پوشش اولیه ساده بهش دادیم. نیازی نیست که زیاد صاف و صوف بشه چون قراره مجددا روش کاور شه.

مهدی برای این قسمتش خیلی هیجان زده بود.



IMG-7894

دو نفری فوندانت رو روی کیک قرار دادیم. بار اول اشتباه شد که با کمک کاردک کمی بلندش کرده و دقیقا وسط کار قرارش دادیم.


IMG-7900

برای تزئین دور کیک مهدی پیشنهاد داد که از همه رنگهای همه بارباها استفاده کنیم. که خب یک مادر عاقل دست به همچین اشتباهی نمیزنه!

لذا ازش خواستم دو رنگ رو انتخاب کنه.

اول گفت سبز و نارنجی. بعد به صورتی و بنفش تغییرش داد و نهایتا صورتی و آبی رو انتخاب کرد.


ما برای کل کیک دو برابر رسپی کرم خامه ای ماسکارپونه رو درست کرده بودیم که مقداریش رو برای پوشش اولیه کیک و لایه بندیش استفاده کردیم و بقیه رو نصف کرده و در هر کدوم سه قطره رنگ ریخته و به کمک همزن برقی کرم رو آماده کردیم.


IMG-79111

مهدی از بچگی عاشق این بود که کرم ها رو توی قیف پلاستیکی بریزه. من هنوزم درک نمیکنم اینکار چه لطفی میتونه داشته باشه ولی خب من که مهدی نیستم پس چه میدونم تو کله این بچه چی میگذره. خلاصه با ذوق و شوق فراوان کرم رو توی قیف ها ریخت و تزئین رو شروع کردیم.



Untitled-6

نمیدونم کیک ببعی ایتالیایی و کیک عنکبوت ها رو خاطرتون هست که مهدی چه بر سر من آورد یا نه. ولی اگر خاطرتون هست میدونید که این بچه براش خیلی مهمه که کیک ها رو با کرم تزئین کنه. و مامانش هم اعصاب پولادین داره.

این قسمت کارش همیشه واسه من سخته. چون هی میخوام قیف رو ازش بگیرم و بهش یاد بدم و هی اون بگه بده خودم. بده خودم.


باید اعتراف کنم که پیشرفت خوبی داشته. الان دیگه با تسلط بهتری قیف رو دست میگیره.
یک دلیلش هم اینه که تمرین داشته. هر وقت برای تزئین دسر یا کیکی کرم تو یخچال داشته باشیم، بعد از اتمام کار، با کرم های باقی مونده کف دستش شکوفه زدن با کرم رو تمرین میکنه و بعد کرم رو ... میلیسه! اینم واسه خودش نوعی تمرینه!

معمولا شکوفه های مدل روی این کیک رو کار میکنه. این شیوه رو برای تزئین کاپ کیک هاش هم انجام میده. کارش بد نیست. یه بار باید موقع تزئین کاپ کیکش واسه تون ازش فیلم بگیرم و استوری بذارم.


Untitled-7



این کیک اثر مشترکی بود از مهدی و مامانش.

مهدی به خاطر کیک تولد هشت سالگیش به خودش افتخار میکنه. و دیدن لذتی که بچه از درست کردن کیکش برد به من ثابت کرد که تصمیم به جایی گرفته بودم و دیگه از این به بعد کیک های تولدش رو خودش درست خواهد کرد.

فقط مشکل اینجاست که لیانا هم گفت که میخواد کیک تولد بعدیش رو خودش درست کنه! این یکی رو دیگه کجای دلم بذارم؟! باز جای شکرش باقیه که دخترم برعکس پسرم بچه حرف گوش کن و قانعیه!

در عوضش مهدی شخصیت پر هیجان و ماجراجویی داره. شومنیه واسه خودش. میتونه ساعتها در مورد یک کیک واسه ات توضیح بده و حرف کم نیاره. کیک هشت سالگیش خیلی خوشحالش کرد. کیک بارباپاپا هم پروژه موفقی بود.


Print Friendly and PDF